چهار گروه نویسندهای که در دنیا وجود دارد - بخش دوم
مطلبی که در زیر میخوانید خلاصه و ترجمه شده این مقاله است.
در مطلب قبل توضیح دادیم که در دنیا چهار دسته نویسنده وجود دارد و گفتیم چرا نویسندههای موفق نادر هستند و عوامل موفقیت آنها چیست. این مطلب ویژگیهای مشترک نویسندههایی که کتابهایشان فروش ندارد را بیان میکند، عواملی که باعث سرخوردگی آنها میشود را شرح میدهد و در نهایت راهحلهایی که ممکن است به کار این گروه از نویسندهها آید را عرضه میکند.
نویسندههای ناموفق تلاش زیادی میکنند اما نتیجه نمیگیرند. زیاد کار میکنند اما کارشان هوشمندانه نیست. به عنوان مثال ممکن است همه جور بازاریابی را امتحان کنند اما آنها را به طور موثر اجرا نمیکنند.
اما مشکل از بازاریابی نیست. نویسندههای ناموفق تصمیمهایی میگیرند که به نفعشان نیست. تجربه نشان میدهد ده اشتباه مشترک بین این نویسندهها وجود دارد:
۱- خود بیاشتیاق هستند و تعجب میکنند چرا کسی به کتابهاشان توجه نشان نمیدهد.
۲- شش ماه برای نوشتن کتاب ناپدید میشوند و از اینکه مخاطبانشان ناپدید میشوند تعجب میکنند.
۳- کتابهای دیگران را معرفی نمیکنند و تعجب میکنند چرا کسی کتابهای آنها را معرفی نمیکند.
۴- هیچ وقت نمونه کار خود را به صورت رایگان عرضه نمیکنند و تعجب میکنند که چرا کسی کتابشان را نمیخرد.
۵- سالی دو بار خبرنامه میفرستند و از اینکه کسی جواب نمیدهد تعجب میکنند.
۶- سالهای سال مینویسند بدون اینکه ایمیلهای خوانندهها را به صورت یک بانک اطلاعات به مرور زمان جمع کنند و با آنها تماس بگیرند و از اینکه خواننده کم دارند تعجب میکنند.
۷- برای مصاحبه با رسانهها خود را آماده نمیکنند و از این که بعد از مصاحبه کسی کتابشان را نمیخرد تعجب میکنند.
۸- محتوای سایتشان را به روز نمیکنند و از اینکه خوانندهها به سایتشان بر نمیگردند تعجب میکنند.
۹- بیش از حد زمان صرف نوشتن در فیسبوک میکنند چون رایگان است، و از اینکه نمیتوانند به اندازه کافی پول برای حمایت از نوشتههایشان در آورند تعجب میکنند.
۱۰- برای فروش نرفتن کتاب ناشر را سرزنش میکنند و تعجب میکنند چرا ناشر ایمیلها و تلفنهایشان را جواب نمیدهد.
برای نویسندههایی که این اشتباهات را مرتکب میشوند موفقیت سخت است. اما اگر نویسندهای قلم خوب داشته باشد و تلاش زیاد برای فروش کتاب خود بکند، خیلی وقتها آموزش تکنیکهای درست بازاریابی و معرفی نمونههای موفق میتواند او را به نویسندهای موفق تبدیل کند.
ناشران در نخستین جایگاه برای ارائه آموزش موثر قرار دارند. اما متاسفانه خیلی از ناشران از این فرصت استفاده نمیکنند. ایمیل کردن یک فایل پیدیاف ۲۰ صفحهای به نویسنده با عنوان «چگونه برای کتاب خود بازاریابی کنیم» کافی نیست. این کار مانند این است که یک مکانیک کتاب راهنما را به صاحب ماشین بدهد و از او بخواهد که خود ماشیناش را تعمیر کند. ناشر باید به نویسنده انگیزه دهد تا کارش بهبود یابد.
توصیههای زیر میتواند به نویسندههای ناموفق کمک کند به نویسندهای موفق تبدیل شوند:
۱- زبان خود در بازاریابی را تغییر دهید و به این سوال اصلی خواننده پاسخ دهید: «چهچیزی برای من در این کتاب وجود دارد؟»
۲- سعی نکنید همه را راضی کنید نوشتههای شما را دوست داشته باشند.
۳- برای خود یک برند به یاد ماندنی درست کنید و خود را از دیگران متمایز کنید.
۴- به جای اینکه بحثهای داغ روز را دنبال کنید یا به حرفهای دیگران گوش کنید از شور و اشتیاق خود بنویسید.
۵- زیاد ارتباط داشتن با خوانندهها بهتر از کم ارتباط برقرار کردن است.
۶- روی طراحی یک وبسایت حرفهای سرمایهگذاری کنید و آن را جدی دنبال کنید. بعد از اینکه اعتماد به نفستان بیشتر شد، فعالیتهای جدید اضافه کنید.
۷- اگر از یک روش بازاریابی استفاده کردید که جوابگو نیست، آن را کنار بگذارید و یک روش دیگر انتخاب کنید. اما به هیچ عنوان فعالیتهای بازاریابی را به طور کامل کنار نگذارید.
۸- هرگز جلوی میکروفون یا دوربین بدون آمادگی نروید. همیشه قبل از مصاحبه با رسانهها بلند بلند تمرین کنید. صدای خود را ضبط کنید و به آن گوش کنید.
۹- روی ارتباط برقرار کردن با نویسندههای موفق و سازمانهای بزرگ تمرکز کنید. این کار را میتوانید با معرفی کارهای آنها شروع کنید. اگر آنها هم این کار را برای شما بکنند، به مخاطبهای خیلی زیادی دسترسی پیدا میکنید.
۱۰- پول زیادی در کتاب نیست. اما پول زیادی در آنچه کتاب میتواند به طور جانبی به وجود بیاورد وجود دارد: سخنرانی عمومی، مشاوره با خورههای کتاب و حق ساخت فیلم و غیره. همیشه فراتر از کتاب فکر کنید.
آمار نشان میدهد نویسندههای ناموفق بیشترین درصد را در اکثر انتشاراتیها دارند. اگر اینطور نبود، ناشران فروش خیلی بیشتری داشتند. کمک کردن به نویسندههای ناموفق با هزینه متوسط، سود بسیار زیادی میتواند به همراه داشته باشد.
مطلب بعدی از این سری، نویسندههای مرده را بررسی میکند، نکاتی که نویسندههای زنده میتوانند از آنها که رفتهاند یاد بگیرند.
چهار گروه نویسندهای که در دنیا وجود دارد - بخش دوم: