
نسيان
چهطور متولد شد؟ چه میدانم؟ يادم نيست و اين خيلی طبيعی است، كی درست و دقيق يادش مانده بچهاش كی نطفه بسته؟ همه يك قصهای …
بنفشه سفید
یک کتاب متولد نمیشه. ذره ذره ذهنت رو پر میکنه. از کوچکترین منفذ مغزت آنقدر آهسته و بی سروصدا وارد میشه که تو فقط یک …
والس با آبهای تاریک
رسیدن به نقطهای که بدانم این داستان را باید نوشت سخت نبود. من مریض داستان گفتنام. زمان درازی را نمیتوانم بدون نوشتن سر کنم. چند …
سقط جنین
علیرضا میراسدالله سیزده ساله بود که اولین قصه کوتاهش را ته دفتر مشق ریاضی اش نوشت. پدرش (آقا مهدی) به طور اتفاقی آن قصه را …
اورلاندو
نوشتن رو از دوم راهنمایی شروع کردم. وقتی که تو زنگ انشا اشک خودم و هم معلم رو در آوردم. هنوز یادم هست که آقای …
آدمها و مترسکها
«شعر، برداشتهایی از زندگی نیست؛ بلکه یکسره خودِ زندگی ست، رویاییست که در عالم بیداری میگذرد.» احمد شاملو «آدمها و مترسکها»، حکایت شاعر است و …
سایههای چوبی
راز، آرزو و آرمانی در کار نیست، اگر همه آنچه دوست داشتهام و دوست دارم، در کتابهای دور و برم بود، نوشته شده بود و …
منظومهی دشت سفید
منظومهی دشت سفید برای من دستیابی به همهی آن چیزهاست که گم کرده ام و یا پیدا نمیکنم. دشت سفید امید و یأس من است …
شب قدارههای بلند
وحید قربانینژاد: باید بنویسم این رمان چطور زاده شده اما راستش درست خاطرم نیست. شاید مثل شخصیت اصلی داستان چیزهایی که باید به یاد بیاورم را …
دو کلمه مثل آدم حرف بزنیم
امیررضا بیگدلی: همسرم وقتی داستانهای من را میخواند، میگوید: «پس چرا اینها رو نوشتی؟» پدر و مادرم هم وقتی این داستانها را میخوانند با خنده …
یولسیز - جلد یک
چرا یولسیز؟ چرا باید تا این اندازه اهمیت بدهیم به یک روز (۱۶ ژوئن ۱۹۰۴) از زندگی مردی سیوهشت ساله، کارگر آگهیهای روزنامهها، یهودی تغییرمذهبداده، …