توصیههایی برای ترجمه، سارا آردیتزونه
مقالهای که در زیر میخوانید خلاصه و ترجمه شده این مطلب است.
سایت اینگلیش پن مجموعهای از توصیههای ترجمه را از مترجمان برجسته جمعآوری کرده که هر دو هفته یک بار منتشر میشود تا به مهارتهای ترجمه شما کمک کند. اینبار توصیههای سارا آردیتزونه، مترجم فرانسوی، را میخوانید که بیشتر از ۴۰ کتاب ترجمه کرده و تخصصاش ترجمه اصطلاحات عامیانه شهری است.
۱. برای نوشتن دیالوگ، توی اتوبوس بنشینید و استراقسمع کنید. چیزهای جالب و بامزهای را که آدمها میگویند سریع بنویسید یا دقت کنید چهطور این دیالوگها را میگویند. دیالوگهای واقعی همیشه جالبتر و شگفتانگیزتز از آنهایی هستند که برای کتابها سر هم میشوند. اصلا گوشهایتان نسبت به آنچه دور و برتان میشنوید هشیار باشند، چه توی اتوبوس، چه مترو، چه وقتی دارید توی خیابان قدم میزنید، چه موقع خرید کردن یا وقتی که از پشت شیشه دارید با آدمی رسمی حرف میزنید…
۲. ترجمهتان را فقط با صدای بلند برای خودتان نخوانید. ترجمهتان را برای دیگران بخوانید، بدون این که به آدمها بگویید که آنچه دارید برایشان میخوانید ترجمه است و ببینید آنچه نوشتهاید میتواند بهتنهایی روی پای خودش بایستد یا احتیاج به توضیح دارد. اگر کتابی را که ترجمه کردهاید برای گروه سنی بچههاست، اصلا میتوانید مهمانی بدهید. بچهها را توی پارکی جمع کنید و اینبار از آنها دعوت کنید ترجمهتان را آنها به صدای بلند بخوانند. اینجوری میتوانید بفهمید چه کردهاید. وقتی ترجمه برایتان به صدای بلند خوانده میشود، میتوانید بافاصله در مورد کارتان قضاوت کنید. یادتان باشد که نگویید این کار ترجمه است، اجازه بدهید بچهها با کاری که کردهاید ارتباط برقرار کنند.
۳. فنی برخورد کنید. مثلا اگر نویسندهای که دارید کارش را ترجمه میکنید، نثرش آهنگ و ریتمی دارد که آن را در کارش تکرار کرده و شیوه نوشتناش ریتم بهخصوصی دارد، پس باید هر چه را که در توانتان دارید بگذارید تا آن را منتقل کنید. فقط باید حواستان را جمع کنید که نتیجه کار مصنوعی از آب درنیاید. اگر میبینید آن ریتم و آهنگ یا جوکی که نویسنده در متناش درآورده عینا در همان نقطه از متن قابل بازسازی نیست، شاید بشود آن را جای دیگری از متن نشان داد. به ترجمهتان مثل اکوسیستمی نگاه کنید که تمام عناصرش نیاز دارند کنار هم به حیات ادامه دهند. وفادار بودن به اصل اثر در ترجمهتان به معنای خلق دوباره آن اکوسیستم است، نه وارد کردن ریتم یا جوکی که در زبان دیگر درست نمینشیند.
۴. اگر دارید اصطلاحی عامیانه یا کوچهبازاری را ترجمه میکنید، یادتان باشد این اصطلاحات تاریخ مصرف خودشان را دارند. اگر از این اصطلاحات استفاده میکنید باید همان کارکرد قبلی را داشته باشند. البته حواستان به میزان استفاده از این عبارتها هم باشد. زیاد شدن تعداد عبارتهای عامیانه به معنای از دست دادن تعدادی از مخاطبانتان است. حواستان باشد متن دور و بر اصطلاحتان آنقدر روشنگر باشد که خواننده بتواند معنای اصطلاح عامیانهتان را درست متوجه شود.
۵. چند زبانی فکر کنید. آیا کلمهها یا ایدهها یا شوخیهایی در زبان مادریتان هست که در زبان دیگر نباشد؟ چهطور میخواهید از طریق آنها در زبان دیگر ارتباط برقرار کنید؟ سعی کنید به زبان دیگر چیزی بنویسید و این محدودیتها را عقب بزنید و آن را با صدای اصیل خودتان بیان کنید، جوری بنویسید که هیچ کس دیگر نتوانسته این کار را بکند و زبان دیگر را به مرحله بعد ارتقاء دهید.
توصیههایی برای ترجمه٬ سارا آردیتزونه: