پنج نکته در مورد این که چهطور داستان بهتری بنویسیم
مطلبی که در زیر میخوانید ترجمه و خلاصه شده این مقاله است.
۱. اجازه ندهید اتفاقهای بدیهی در داستانتان بیفتد. باید در هر گوشهای اتفاقی منتظر خواننده باشد که او را حیرتزده کند. باید حتی با داستان رمانتیکتان مثل داستانهای ترسناک رفتار کنید. همیشه چیزی آن پشت باشد که خواننده را متعجب کند.
۲. با ترسهایتان مواجه شوید. از این که در مورد چیزهایی بنویسید که شما را میترساند نهراسید. چیزهایی مثل سرطان، پایان دادن به یک رابطه عاشقانه یا مرگ. درست است که اینها میتوانند روی احساسات شما تاثیر عمیقی بگذارند، اما همین احساسات در وجود همه ما مشترک است. این بار شاید باعث بشود خواننده هم احساس بهتری بهش دست بدهد و با کتاب ارتباط بیشتری برقرار کند.
۳. این شور و اشتیاق شما است که هدایتتان میکند. در مورد همین شور بنویسید. همه ما شور و اشتیاقی داریم. اگر نداشته باشیم، به هیچ جا نمیرسیم. دیگرانی هم در این دنیا هستند که همین علایق را دارند. شاید اینطوری آنها هم بفهمند چه چیزی بیشتر از همه در قلبشان اهمیت دارد.
۴. بازی را سنگین کنید. تا حالا شده که اتفاق پشت اتفاق برایتان بیفتد؟ تا حالا احساس کردهاید که همه چیز علیه شما است و هیچجوری نمیتوانید از شر مشکلات خلاص شوید؟ خب، این قضیه میتواند خیلی به کار شخصیتتان بیاید. فکر کنید قهرمان داستانتان بورسیه دانشگاهی گرفته. تصادف میکند. فلج میشود. خانوادهاش از عهده مخارج بیمارستاناش برنمیآیند. دانشگاه بورسیهاش را پس میگیرد و… خب اینجور وقتها خواننده میخواهد بداند سرنوشت قهرمان چه میشود؟ چه اتفاقی برایاش میافتد و برای همین دانستن هم میخواهد به خواندن کتاب ادامه دهد.
۵. چشماندازهای مختلف میتوانند چیزهای بیشتری در مورد دنیا به ما یاد بدهند. دنیا پر از عقاید از پیش تعیینشده و یکسان است. یقه خوانندهتان را بچسبید و به او نشان بدهید که دنیا را میتواند از زوایای دیگری هم ببیند. بهشان نشان دهید میشود به شکلهای مختلفی به مسائل نگاه کرد.
پنج نکته در مورد این که چهطور داستان بهتری بنویسیم: