پنج کاری که نویسنده-ناشرها خیلی خوب انجام میدهند
عکس از altongansky
مطلبی که در زیر میخوانید ترجمه و خلاصه شدهی این مقاله است.
دکتر اَلیسن بیورستاک سالها است که در حوزه نشر فعال است، کتابهایی در زمینه نشر و نویسندگی منتشر کرده است و این کتابها در دانشگاهها تدریس میشود. او چهار سال گذشته را صرف تحقیق در مورد نویسنده-ناشرها یا کسانی کرده که خودشان کتابهایشان را چاپ میکنند. او میگوید، طی تحقیقاتاش متوجه شده، نویسنده-ناشرها بیشتر از آن که دنبال پول باشند، دنبال آن هستند که کاری را به سرانجام برسانند و در آینده کشف شوند. آنها از مراحل تولید کاری که انجام میدهند لذت میبرند و همین خوشحالشان میکند. و بالاخره این که به سرانجام رساندن کاری که آنها برایشان نقشه کشیدهاند و برنامهریزی کردهاند به آنها حس خوبی میدهد. این نویسنده میگوید، او دلایل زیادی برای تحسین این افراد دارد، اما از بین همه این دلایل، ۵ دلیل را انتخاب کرده است.
آن چه میخوانید، خلاصهای از مطلبی است که دکتر الیسن بیورستاک نوشته است.
۱. نویسنده-ناشرها کارشان را تمام میکنند
حقیقت این است که خیلیها فکر میکنند دستکم میتوانند یک جلد کتاب بنویسند. شب سال نو، آرزوی آدمهای زیادی است که کتابشان بالاخره چاپ شود، ولی این هم عجیب است که چه طور سهم اندکی از این آدمها نوشتن را الویت زندگیشان قرار میدهند. اگر تصمیم گرفتهاید خودتان ناشر کتابتان باشید، واضح و مبرهن است که کاری را تمام کردهاید و میخواهید آن را در دسترس همگان قرار دهید و همین قابلتحسین است.
۲. نویسنده-ناشرها آدمهای مسئولیتپذیری هستند
تعریف من از نویسنده-ناشر کسی است که شخصا مسئولیت مدیریت و تولید کاری را به عهده میگیرد. مهم نیست تیراژ این آثار چه قدر زیاد باشد یا اصلا پولی از انتشار آنها دربیاید یا نه، مهم پذیرفتن مسئولیت است. این کار شجاعت میخواهد. برای خود من، این که بگذارم حتی کار ویرایش شده و نهایی شدهای از اختیارم خارج شود کار سختی است، چون میدانم هر بار که نگاهش کنم، غلط جدیدی در آن پیدا میکنم.
به لحاظ شخصی هم این کار، کار سختی است. بعد از این که این کارها در دسترس عموم قرار میگیرند، افرادی که توجهشان به کتاب جلب میشود و در موردش نظر میدهند -که عموما از اسامی مستعار هم استفاده میکنند- میتوانند به حس هر آدمی در مقام نویسنده آسیب برسانند. جان سالم به دربردن از این ماجرا کار سختی است.
۳. نویسنده-ناشرها آدمهای کاردانی هستند
کسانی که خودشان دست به کار می شوند تا کتابشان را منتشر کنند، در واقع یک گروه هستند و هر وقت احساس نیاز کنند، از هم کمک میگیرند. چه دوستانشان، چه همکارانشان. گاهی برای این که ازشان حمایت شود، پول هم میپردازند. گاهی هم از طریق اینترنت کمک میگیرند. ۵۹ درصدشان عضو گروههایی میشوند که اعضای آنها مثل خودشان هستند و این طوری است که از هم کمک میگیرند. خیلیهاشان ویراستار دارند و ۲۱ درصدشان هم از وکلا و حقوقدانها کمک میگیرند. اگر کسی کتاب خودش را منتشر میکند به این معنا نیست که دیگر لازم نیست حواساش جمع مسایل حقوقی باشد. اتفاقا نقض قوانین حقوق مولف ممکن است کلی هزینه داشته باشد که خود طرف باید از پساش بربیاد.
۴. نویسنده-ناشرها درهای بازارهای جدیدی را باز کردهاند
نویسنده-ناشرها توجه خوانندهها را به آن نوع از کتابهایی جلب کردهاند که مدتی بود توجهی به آنها نمیشد، مثل زندگینامهها، داستانهای تخیلی و کتابهای پورنوگرافیک ملایم. اما اجباری هم نیست بازارهای جدید این کتابها خیلی گسترده باشد یا همه بتوانند از این کتابها استفاده کنند. خیلی از نویسنده-ناشرها خودشان هوای کارشان را دارند و اطمینان دارند خانواده و دوستانشان در آینده کشفشان خواهند کرد.
۵. نویسنده-ناشرها آدمهای حمایتگری هستند
فقط کافی است سری بزنید به یکی از این جلسههایی که نویسنده-ناشرها در آن حضور دارند. چیزی که در چنین جلسهای تجربه میکنید کاملا متفاوت است. جو جوری است که آدمها مدام در حال تشویق یکدیگرند. اطلاعات روند کارشان را با هم ردوبدل میکنند، اسامیای را که بهشان اعتماد دارند در اختیار هم میگذارند و از موفقیتی که برای هر کدامشان پیش میآید از ته قلب خوشحال میشوند.
نویسنده-ناشرها انرژی تازهای به صنعت نشر دمیدهاند، در حال پخش کردن اطلاعات فرآیند کارشان هستند، بازارهای جدیدی را به صنعت نشر اضافه کردهاند و همین طور راههای رسیدن به این بازارها را. در حال تجربه کردن شیوههای جدیدی در حوزه نوشتن هستند، فرصتهای شغلی جدیدی پیش آوردهاند و رضایتی از کارشان دارند که حاصل نوشتن است.
به نظر شما وقتاش نرسیده خط تمایز میان نشر به شیوه سنتی و نویسنده-ناشر را برداریم و عنوان کلی این فرآیند را بگذاریم نشر؟
پنج کاری که نویسنده-ناشرها خیلی خوب انجام میدهند: