۱۰ پله تا خلق کتابی بر اساس وبلاگتان
متفرقه
مطلبی که در زیر میخوانید ترجمه و خلاصه شدهی این مقاله است.
آماندا هرش ویراستار سابق سایت pbs.org است و در حال حاضر کار نویسندگی را به صورت آزاد ادامه میدهد و مشاور بازاریابی آنلاین است. او بهتازگی کتابی بر اساس تجربههای شخصی خودش در زمان حاملگی منتشر کرده که محتوای آن پستهایی است که او در مدت حاملگی در وبلاگ شخصیاش مینوشته. او در ۱۰ مرحله توضیح داده که چه طور میتوان نوشتههای وبلاگی را تبدیل به کتاب و به صورت آنلاین منتشر کرد. آن چه میخوانید خلاصهای است از توصیههای هرش برای این کار.
۱. کپی کنید
تمام نوشتههای روی وبلاگتان را کپی کنید و در فایل وردی که درست کردهاید زیر هم بیاورید.
۲. بخوانید و بازخوانی کنید
در یک نشست، تمام پستهای وبلاگتان را که حالا در فایل ورد کپی کردهاید بخوانید و دوباره این کار را تکرار کنید. این کار را به این خاطر باید انجام بدهید که دوباره با پستهای قدیمی وبلاگتان احساس آشنایی کنید و بفهمید وقتی همه این نوشتهها پشت سر هم میآیند، راویت چه شکلی میتواند داشته باشد.
۳. آن بخش از محتوا را که در خدمت روایت نیست، حذف کنید
درست است که قرار است نوشتههای وبلاگتان را تبدیل به کتاب کنید، اما معنایش آن نیست که هر پستی را که نوشتهاید در این کتاب چاپ کنید. کار شما این است: تا جایی که میتوانید کتاب را خواندنی کنید و این یعنی این که از خیر بعضی از پستها بگذرید، حتی بعضی از پستهایی که خیلی دوست دارید.
۴. ساختاری برای کار دست و پا کنید
میخواهید هر پست فقط یک فصل باشد یا میخواهید چند پست را به هم وصل کنید و بشود یک فصل؟ میخواهید فصلهای کتاب بخشبخش باشند؟ در مورد این قضیه همین اول همه فکرهایتان را بکنید.
۵. بازنویسی
من خودم هم تعجب کرده بودم که چند بار محتوای پستهایی را که نوشته بودم اصلاح کردم. به هر حال کتاب نوشتن با وبلاگ نوشتن از زمین تا آسمان فرق دارد و هر کدام محتوای متفاوتی میطلبد. میتوانید ایدههایی را از وبلاگتان بیرون بکشید که خیلی خلاصه در موردشان نوشتهاید، اما حین نوشتن آن برای کتاب متوجه میشوید باید بیشتر ماجرا را کشف کنید.
۶. نوشتههای جدید
برای این که بتوانید پستهایتان را به هم بچسبانید، احتیاج دارید چیزهای جدیدی بنویسید. من مجبور شدم برای که این که داستان کتابام را توضیح بدهم مقدمهای برای کتاب بنویسم. بعدا که ویراستارهایم کتاب را خواندند، گفتند لازم است برای بعضی بخشها مطلب ورودی بنویسم.
۷. کتابتان را بدهید دیگران بخوانند
حتی نویسندهها و ویراستارهای حرفهای هم از این قاعده مستثنی نیستد. من اکیدا توصیه میکنم یکی از ویراستارهایتان کسی باشد که وبلاگتان را نخوانده باشد و از حلقه دوستانتان دور باشد. این آدمها چیزهایی را میبینند که آدمهای نزدیک به شما نمیتوانند ببینند.
۸. بنشینید و دقیق به توصیهها فکر کنید
به توصیههای ویراستارهایتان فکر کنید و تصمیم بگیرید با کدامشان کنار میآیید و با کدامشان نه. انتخاب بین ایدههای خوب دیگران و چیزی که فکر میکنید واقعا به درد کتاب شما میخورد واقعا کار سختی است. به حس و حال خودتان اعتماد کنید و هر چه قدر هم این پروسه طول کشید، به خودتان وقت بدهید.
۹. اصلاحات نهایی را انجام بدهید
وقتی تصمیم گرفتید به کدام یک از توصیههای ویراستارهایتان عمل کنید، آخرین اصلاحها و بازبینیها را انجام بدهید.
۱۰. کار را تمام کنید
نمیتوانید تا آخر عمرتان به ویرایش ادامه بدهید. یک جایی باید اجازه بدهید این بچه به دنیا بیاید. توصیه میکنم تاریخی را برای تمام شدن کتاب مشخص کنید و به آن وفادار باشید. این کار باعث میشود با تمرکز بیشتری روی کتاب کار کنید.
۱۰ پله تا خلق کتابی بر اساس وبلاگتان:
تفکر آزاد
راهنمائی های خوبی بود.سئوالاتی که برای اکثر وبلاگ نویس ها پیش می آید.