دانلود کردن یا نکردن، مسئله این است
تا حالا چند بار شده که رفته باشید سراغ اینترنت و دنبال کتابی در فضای وب گشته باشید؟ این اتفاق کم و بیش برای همهمان افتاده. تا همین یکی، دو سال پیش ماجرا این جوری بود که همه خورهکتابها جایی را پیدا کرده بودند به اسم گیگاپدیا که یکجور بانک غیرقانونی کتاب بود و نسخه پیدیافی کتابها را آدمهای گوشه و کنار کره زمین روی این سایت آپلود میکردند تا اگر آدم دیگری گوشه دیگری از دنیا به این کتاب احتیاج داشت و پولاش را نداشت یا حتی داشت و میخواست خرج نکند، میتوانست کتاب را دانلود کند و کیفاش را ببرد.
سالها این داستان برقرار بود تا این که طبق قوانین بینالمللی حق مولف این سایت از دسترس خارج شد و البته ماجرا فقط به همین جا ختم نشد، چون دستاندرکاران این سایت مجبور به پرداخت غرامتی معادل ۱۰ میلیون دلار شدند.
زمانه حالا تغییر کرده است. حالا دیگر کتابها به انواع و اقسام فرمتها در فضای نشر و وب منتشر میشوند. کتابهای الکترونیکی حالا دیگر جای خودشان را باز کردهاند و پا به پای کتابهای کاغذی پیش میروند. درست است که گیگاپدیا بسته شده، اما با بسته شدن این سایت و سایتهای مشابه دانلود مجانی کتاب، ایده مجانی به دست آوردن کتاب از ذهنها پاک نشده و به تعداد این سایتها هم افزوده شده. حالا که نسخههای الکترونیکی کتابها هم وارد بازار شدهاند، چه بسا مجانی دانلود کردن کتابها حتی وسوسهبرانگیزتر هم باشد. یکی از دلایلاش هم این است که نسخههای الکترونیکی کتابها راه دسترسی به اصل کتابها را راحت کردهاند. چرا؟ چون در خانهتان نشستهاید، دلتان هوس خواندن کتاب جدیدی کرده، حوصله شال و کلاه کردن و از خانه بیرون زدن ندارید، در اینترنت جستوجویی میکنید و نسخه الکترونیکی کتابتان را پیدا میکنید و راحت دانلودش میکنید.
و اما میرسیم به مسئله دانلود کردن یا نکردن. عدهای آمدهاند و برای خودشان در همین ایران خودمان سایتهایی راه انداختهاند که کتابها را اسکن کردهاند و برای دانلود روی سایتهایشان گذاشتهاند. تعدادشان هم کم نیست. از آن طرف، نویسندههایی داریم که کل زندگیشان را وقف همین نوشتن کردهاند. تیراژ کتابهایشان چنگی به دل نمیزند، خوانندهها پول زیادی بابت خریدن کتاب صرف نمیکنند و نتیجه آن میشود که وقتی سیمین دانشور، همسر نویسنده جلال آلاحمد، از دنیا میرود، خانه قدیمی این نویسنده برای این که سر پا بماند و پول تعمیراتاش فراهم شود، تبدیل میشود به لوکیشن فیلمبرداری. چرا؟ چون نه کتابهای سیمین دانشور و نه کتابهای فراوان جلال آلاحمد نتوانستهاند برای نویسندههایشان منبع درآمد درست و درمانی باشند. چرا؟ چون کتابهایشان را یا ما از فروشندههای دستفروش کنار خیابان انقلاب به صورت اُفست خریدهایم یا نسخههای دانلودیاش را از اینترنت برای خودمان پیدا و روی کامپیوترهایمان ذخیره کردهایم. این البته یکی از دلایلاش است.
راهاش چیست؟ هستند ناشرانی مثل نوگام، ناکجا یا اچانداس میدیا که با نویسندهها و ناشرها قرارداد میبندند، اجازه میگیرند و کار آنها را چاپ میکنند. از آن جا که دسترسی آسان یکی از مهمترین اهداف در دنیای دیجیتالی امروز است، نوگام تصمیم گرفته کاری کند که خواننده کتابهایش به سرعت بتواند به کتابهایی که میخواهد دسترسی داشته باشد. شیوه کار در نوگام به این شکل است که وقتی نویسندهای کارش را به این نشر میسپارد، قراردادی به مدت دو سال با نویسنده بسته میشود و کتاب به مدت دو سال در اختیار این نشر قرار میگیرد. در این مدت، بعد از ویرایش کتاب و انجام کارهای فنی، کتاب برای انتشار آماده میشود. در مدت آمادهسازی، صفحهای در سایت نوگام برای کتاب باز میشود و از خوانندههای علاقهمند درخواست میشود در چاپ کتاب مشارکت کنند. خوانندهها برای خواندن کتابها و حمایت از نویسنده هر مبلغی را که دوست دارند میپردازند و با جمع شدن مبلغ حمایتی، کتاب آماده میشود و در دو نسخه الکترونیکی ایپاب و پیدیاف در اختیار خوانندهها قرار میگیرد. بعد از انتشار کتاب هم همچنان خوانندگان میتوانند مبلغی را به عنوان پشت جلد بپردازند تا هم شامل حق تالیف چاپهای بعدی کتاب باشد و هم نشر بتواند کتابهای بیشتری را برای انتشار بررسی کند و برای کتابهای قدیمی تبلیغ کند.
بحث بر سر پیوستن ایران به قانون حق مولف سالها است که سر زبانها است. این بحث موافقان و مخالفان خودش را دارد و هر دو دسته دلایل خودشان را دارند. اما یک اصل وجود دارد که بعید میدانیم هیچ کدام از خوانندگان این متن بر سرش توافق نداشته باشند و آن هم این است: نویسندگی به قول ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی، عرقریزی روح است. بگذاریم تا عرق نویسندههایمان از نوشتن خشک نشده، حقالزحمه کارشان را بپردازیم.
ویراستار نوگام
دانلود کردن یا نکردن٬ مسئله این است: