روزگار فرخ
دریافت فایل
PDF Epub

درباره این کتاب

برای پدید آوردن یک داستان یا شعر- به گمانم برای دیگر نویسندگان هم چنین باشد- گاه خواندن یک مقاله، روبرو شدن با یک پدیده یا یک آدم یا آدم‌هایی و گاه یک واژه، می‌تواند نویسنده را به فکر وادارد و به نوشتن بنشاند. اما درباره‌ی «روزگار فرخ» بر می‌گردد به سالی که اسیران جنگ ایران و عراق آزاد شدند. یکی از اسیران آزاد شده به گزارشگر تلویزیون می‌گفت: «ما به فرمان آقای منتظری راهی جبهه‌ها شدیم...» طفلی نمی‌دانست که آقای منتظری برکنار شده و در حصر به سر می‌برد. با خود گفتم آنگاه که پای به درون خانه می‌گذارد چه؟ خب نوشتم. پس از بازخوانی دریافتم که گزارشی بیش نیست و تاریخ روز دارد. پس اسیر جنگی را رها کردم و به اسیرانی پرداختم که در پیرامون بودند. و شد داستان «روزگار فرخ». اسیر جنگی بودن منطق خودش را دارد. اما اسیر چیزی دیگر که نادیدنی است بودن چه؟


توضیحات ناشر

«روزگار فرخ» روایت ناتمامی از زندگی فرخ است. داستان تنهایی فرخ که به دنبال گمشده‌هایش می‌گردد به قدری روان و پرکشش نوشته‌شده که خواننده تا به انتها آن را دنبال می‌کند و همراه با داستان، تنهایی آدم‌های دیگر قصه را هم درمی‌یابد. تنهایی انسان معاصر! وقتی داستان تمام می‌شود خواننده با وجود اینکه در یک تعلیق و حالتی نامطمئن می‌ماند، احساس آرامش می‌کند و از اینکه با فرخ همراه شده خوشنود است. تصویرسازی‌های زیبا، بکر و شاعرانه در سطرسطر داستان به جذابیت‌های آن می‌افزاید و به فضای تلخ و ناگزیر آن طعمی ملس می‌دهد. نویسنده «روزگار فرخ» پیداست زندگی را خوب می‌شناسد و تجربه گرانمایه‌ای دارد. با زبان به زیبایی کار می‌کند و آن را به درستی مانند ابزاری هنرمندانه به کار می‌گیرد.

 

این کتاب در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ (۲۰ اوت ۲۰۱۴) منتشر شده است.

نظر شما درباره کتاب:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.

  • leylaa

    چیزی که جناب ناظم‌پور درباره کتاب نوشته‌اند بسیار وسوسه‌کننده و زیباست.
    3 ژوئن 2014، ساعت 17:39 پاسخ
  • Pourya

    باید داستان جالبی باشد
    11 ژوئن 2014، ساعت 22:14 پاسخ
  • shahabuddin

    میخواهم ازین کتاب پر معنی پرمفهوم یک چند کلمه یار بگیرم و فکر میکنم که بسیار کتاب عالی است
    16 ژوئن 2014، ساعت 11:39 پاسخ
  • هرمز ناظم پور

    بانوی گرامی لیلای عزیز.از توجه تان سپاسگزارم.البته قصد وسوسه نداشتم.
    23 ژوئن 2014، ساعت 20:13 پاسخ
  • هرمز ناظم پور

    پوریای عزیز سپاسژزارم
    23 ژوئن 2014، ساعت 20:14 پاسخ
  • هرمز ناظم پور

    شهاب الدین گرامی از توجه تان سپاسگزارم
    23 ژوئن 2014، ساعت 20:19 پاسخ
  • فاضله فروزان

    طوری که از نام کتاب پیداست فکر کنم کتاب خوبی باشد و میخواهم از آن چیزی یاد بگیرم
    1 ژوئیه 2014، ساعت 8:06 پاسخ
  • هرمزد ناظم پور

    امیدوارم چنین باشد فاضله گرامی.
    1 ژوئیه 2014، ساعت 19:30 پاسخ
  • لیلی

    عالی زیبا پروسوسه پرمفهوم جناب ناظمپور فقط این را میدانم که میخواهم این رمان را بخوانم
    2 ژوئیه 2014، ساعت 4:38 پاسخ
  • ماندانا ناصری

    تبریک میگم به جناب اقای ناظمپور عزیز.دوست دارم این کتاب را بخوانم
    24 ژوئیه 2014، ساعت 11:34 پاسخ
  • هرمزد

    سلام بر ماندانای عزیز دوست قدیمی و سپاسگزام از توجه شما
    30 ژوئیه 2014، ساعت 15:24 پاسخ
  • محمد آجان جلیلزاد

    با ابراز تشکر از موسس این سایت امپدوارم که صحت مند باشند.
    6 اوت 2014، ساعت 8:57 پاسخ
  • مجتبا

    بسیار سپاسگذار. حتمن دراولین فرصت تمامن می خونمش. خسته نباشید
    21 اوت 2014، ساعت 8:33 پاسخ
  • میهمان

    من كتاب روزگار فرخ رو كامل خوندم. خيلى حسهاى خوب و ملموسى ( كه من هم تجربه كردم ) توى كتاب بود. در طول كتاب خيلى سوال ها در ذهن خواننده مطرح ميشه كه كشش داستان رو بيشتر ميكنه و كم كم همه اون سؤالها جواب داده مشن . ممنون از نوشتن اين كتاب خوب :)ژيلا
    30 اوت 2014، ساعت 6:45 پاسخ
  • سروناز وزیری

    داستان با نثری قوی و بسیار روان نوشته شده. با ایجاد پرسش در ذهن خواننده نوعی کشش ایجاد می‌کنه. احساسات درونی‌ِ یک آدم که مجموعه ایست از غریبی ها، احتیاج به برقراری ارتباط با محیط در حین کلنجار توام با ناتوانی‌ برای برقراری این ارتباط، درون گرایی و موازنهٔ برون (آدمها، محیط و حوادث و اتفاقات) بر اساس تأثیر بر درون و ذهن سر در گمِ یک انسان، که اتفاقاً سالها دور از وطن زندگی‌ کرده. شروع داستان، بیان احساس و مشاهدات فرخ پس از بازگشت به ایران بعد از ۱۰ سال است که به طرز شگفت آوری به واقعیت نزدیکه. و پایان داستان همینطور که بیانگر تصمیمیست نه چندان سخت.
    3 سپتامبر 2014، ساعت 22:58 پاسخ
  • سیدابراهیم

    بسیار جالب است
    16 سپتامبر 2014، ساعت 8:18 پاسخ
  • jawid

    I love this book
    18 نوامبر 2014، ساعت 8:24 پاسخ
  • ایمان نصرتی

    دست جناب نویسنده درد نکنه. من این کتاب رو طی یک هفته و تنها در 30 دقیقه های وقت نهار سر کار خواندم.
    22 نوامبر 2014، ساعت 8:19 پاسخ
    • هرمزد ناظم پور

      سپاسگزارم ایمان گرامی و ارجمند. من به خود می بالم از داشتن مخاطبی چون شما. امید دارم که زمان برای آسودن برایتان گسترده تر شود، و یستگی هایمان کم تر دلبستگی هایمان را مهار بزند.
      20 ژانویه 2015، ساعت 19:02 پاسخ
  • زبیر رضوان

    با خوانتن متن بالا دیگر هرچه شود میخواهم وقت بگذارم و این کتاب را بخوانم
    30 دسامبر 2014، ساعت 10:44 پاسخ
  • sayed emad

    great
    25 آوریل 2016، ساعت 20:16 پاسخ

هرمزد ناظم پور

اول درس سینما خواندم. شعر هم می‌گفتم. اما در زمینه‌ی کارهای نوشتاری، فیلمنامه می‌نوشتم که با دگرگونی های سیاسی به جایی نرسید. نخست دریافتم که برای آدم ساده لوحی چون من در سینما جایی نیست. بیست سالی در تلویزیون بودم. به گمانم رانندگی می‌کردم، شاید هم در فضای سبز کارِ علف چینی. پس از بازنشستگی به جای آن که چون بسیاری دیگر همان را بیازمایم که آزموده بودم، دست به نوشتن داستان زدم.
از آنجا که کار نوشتن با کار چاپ و نشر بسیار متفاوت است، تنها به نوشتن پرداختم تا شاید روزی جهان گسترده تر شود که شد. وامروز …


بیشتر بخوانید